حسرت واقعی را آن روز می خوری که میبینی به اندازه سن سالت زندگی نکرده ای
زندگی کتابی است پر ماجرا هیچ وقت آن را به خاطر یک ورقش دور نیندازی
به سر نوشت بگو اسباب بازی هایتان بی جان نیستند میشکنند
کمی آرامتر
م
تلخی روزگار رو میشه خواست
ولی نمیشه داشت@
این روز ها همه درد دارند،درد پول، درد عشق،درد تنهایی...
این روزهاچقدر یادمان می رود زندگی کنیم..
مترسک گفت:
گندم تو شاهد باش كه مرا فقط برای ترساندن آفریدند!
ولی من تشنه عشق پرنده ای بودم
که سهمش از من گرسنگی بود .
چقدر خوبه
بعضی از آدما
بدونن
که اگر چیزی
رو به روشون نمیاری ،
" از ســادگی نیست" ،
شاید دیگه
اونقدر واست
مــهم نیستن
که روشون حســـــــــــــــاس باشی!!!
امواج، لنگه کفش کودکی را از او گرفت.
او روی ساحل نوشت: " دریا، دزد کفشهای من"
آنسو تر، مردی که از دریا ماهی گرفته بود،
روی ماسه ها نوشت:
"دریا سخاوتمندترین سفره ی هستی".........
موج دریا آمد و جملات را محو کرد
و برای من تنها این پیام را باقی گذاشت:
" برداشتهای دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی"
کوچه ها را بلد شدم
رنگهای چراغ راهنما
جدول ضرب
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدمها گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم.!
.
تنها برخی از آدمها
باران را احساس می کنند …
بقیه فقط خیس می شوند
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند….. !!!
حکایت عجیبی دارد این “اشک”
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش” !
حکایت عجیبی دارد این “اشک”
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش” !
همیشه لازم نیست چهره ای زیبا داشته باشی
یا صدایی دلنشین
همین که قلبت زیبا باشد
قلبت زیبا ببیند، کافیست
داشتن قلبی زیبا تا اندازه ای خاص هست
که بتوانی خیلی ها را مجذوب خود کنی
تا وقتی که روی زمین راه می رویم،
پرواز یک آرزوست
اما وقتی میان زمین و آسمان معلق شویم،
پرواز یک ضرورت است
قدر جیز هایی که دارید رو بدونید،
خدا هم که باشی بندگانی هستند که از دست تو ناراضیند
راستی خدادلم هوای دیروز را کرد
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشیداین بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ..شاید بی غــرور …
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ..نه کودکم.. بلکه پر از احساســـم …
انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ،
تو را فرو بریزند ...!
تا تو را انکار کنند ...!
تا از رویت رد شوند ...!
به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه كن .
كسي هست كه عاشقانه تو را مي نگرد و منتظر توست .
اشكهاي تو را پاك مي كند و دستهايت را صميمانه مي فشارد .
تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت .
و اگر باور داشته باشي مي بيني ستاره ها هم با تو حرف مي زنند .
باور كن كه با او هرگز تنها نيستي. فقط كافيست عاشقانه به آسمان نگاه کنی
هر چقدر هم که ضعیف باشی ؛
گاهی اوقات ...
می توانی تکیه گاه باشی !
دختری به کوروش کبیر گفت:
من عاشقت هستم
کوروش گفت:
لیاقت شما برادرم هست که از من زیباتر است
و پشت سرت ایستاده....
دختر برگشت و دید کسی نیست
کوروش گفت:
.
.
.
.
.
اگر عاشقم بودی... پشت سرت را نگاه نمیکردی.....!!
زندگی یک پاداش است نه یک مکافات
فرصتی است کوتاه! تا ببالی
بیابی
بدانی
بیندیشی
بفهمی
و زیبا بنگری...
و در نهایت در خاطره ها بمانی...
دیدن هر بامداد ، اتفاق ِ ساده ای نیست ...
خوشایند است و تکرار ناپذیر ؛
گنجشک ها بیخود شلوغش نمیکنند ...
از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا كردی؟
گفت : چهار اصل
1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم
2- دانستم كه خدا مرا میبیند پس حیا كردم
3- دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش كردم
4- دانستم كه پایان كارم مرگ است پس مهیا شدم2014-01-12
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه
به سرنوشت بگویید:
اسباب بازی هایت بی جان نیستند،آدمند،میشکنند...
آرامتر
وقتی کسی با شما مانند یک گزینه رفتار میکند
با خارج کردن خود از معادله به او کمک کنید تا انتخاب هایش را محدود کند
به همین سادگی
این دیوانگیست ... که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم
این دیوانگیست ... که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم ..
این دیوانگیست ... که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم..
این دیوانگیست ... که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است..
این دیوانگیست ... که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه در یکی از آنها به ما خیانت شده است..
این دیوانگیست ... که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم ..
به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم و به یاد داشته باشیم که همیشه شانس های دیگری هم هستند دوستی های دیگری هم هستند عشق های دیگری هم هستند نیروهای دیگری هم هستند و افق های بهتری هم هستند
"تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ، گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید، در پس این باران
گاه باید خندید، بر غمی بی پایان...
زندگی را با همین غم ها خوش است
با همین بیش و همین کم ها خوش است
زندگی را خوب باید آزمود
اهل صبر و غصه و اندوه بود..
وقتی آدمهای کوچک رو برای خودمون خیلی بزرگ کنیم
هم اونها رو به اشتباه می اندازیم هم خودمون رو...
همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند
مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند
بنابراین
تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت
مگر اینکه شما اجازه بدهید.